صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۸۹۸: جانهای آرمیده ز مردم رمانترست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جانهای آرمیده ز مردم رمانترست آبی که ایستاده تر اینجا روانترست دست از ستم مدار که در روز بازخواست از شمع کشته، شکوه ما بی زبانترست خود را سبک مکن که به میزان اعتبار هر کس سبک شود، به نظرها گرانترست چون سیل زودتر به محیط بقا رسد از بار درد هر که درین ره گرانترست حیرت مرا ز همسفران پیشتر فکند پای به خواب رفته درین ره روانترست غافل ز من مباش که صد پرده درد من از خواب ناز چشم تو ظالم گرانترست ما چون حباب خانه سرانجام می کنیم از موج اگر چه قافله ما روانترست پاس وفا کشیده به بند گران مرا ورنه ز عذر لنگ تو پایم روانترست نسبت به سخت رویی ابنای روزگار صد پرده از حباب، فلک شیشه جانترست وحشت مرا ز سنگ ملامت حصار شد بی آفت است هر که بلند آشیانترست مگشا لب سؤال که روزی فزون خورد هر کس که در بساط جهان بی دهانترست در کارخانه ای که ندانند قدر کار از کار هر که دست کشد کاردانترست صائب به هوش باش که در سنگلاخ دهر هر کس عنان کشیده رود خوش عنانترست صائب تبریزی