صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۸۹۱: پیش کسی که درد به درمان برابرست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پیش کسی که درد به درمان برابرست هر خنده ای به زخم نمایان برابرست زنهار چاک سینه خود را رفو مکن کاین رخنه قفس به گلستان برابرست دوری ز خلق کشتی نوحی است بی خطر کثرت به چارموجه طوفان برابرست این آبرو که ساخته ای از طمع سبیل هر قطره اش به چشمه حیوان برابرست در دیده کسی که سیه روزگار شد صبح وطن به شام غریبان برابرست دست نوازش فلک از روی دوستی با سیلی عداوت اخوان برابرست حاجت به دور باش نباشد بخیل را پیشانی گرفته به دربان برابرست چون مور نیست سایه من بار بر زمین این منزلت به تخت سلیمان برابرست باقی نسازد آن که به آثار نام خویش در زندگی و مرگ به حیوان برابرست جمعیتی که تفرقه خاطر آورد در چشم من به خواب پریشان برابرست از میزبان تکلف بسیار در سلوک با جرأت فضولی مهمان برابرست از دخل رو متاب که انگشت اعتراض در صافی کلام به سوهان برابرست؟ وصلی که پای شرم و حیا در میان بود مضمون او مشو که به هجران برابرست هر سینه ای که هست در او خارخار عشق صائب به صد هزار گلستان برابرست صائب تبریزی