صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۸۷۲: هشیار زیستن نه ز قانون حکمت است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هشیار زیستن نه ز قانون حکمت است در کارخانه ای که نظامش به غفلت است این کنج عزلتی که گرفته است شیخ شهر در چشم اهل دید کمینگاه شهرت است بند از دهان کیسه گشودن، نه از زبان ای خواجه در طریقه ما شکر نعمت است سوداگرست هر که دهد زر به آبروی آن کس که بی سؤال دهد اهل همت است دشت گشاده را نشود بستگی نصیب سین سخا کلید در باغ جنت است از تیغ آفتاب گل و لاله رنگ باخت شبنم هنوز مست شکرخواب غفلت است در کاسه سری که بود فکر آب و نان چون آسیا همیشه پر از گرد کلفت است یک کشتی درست به ساحل نمی رسد زین شورشی که در سر دریای وحدت است گوهر ز اشک ابر سرانجام می کند صائب کسی که همچو صدف پاک طینت است صائب تبریزی