صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۸۷۱: آن خال لب ستاره صبح قیامت است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن خال لب ستاره صبح قیامت است عمر دوباره سایه آن سرو قامت است آنجا که آفتاب حوادث شود بلند در ابر می گریز که حصن سلامت است بر قدر محنت است اگر پله ثواب ما را ثواب کعبه ز سنگ ملامت است ما را امید کام دل از زلف یار نیست گر می دهد به ما دل ما را، کرامت است این تخم توبه ای که تو در خاک کرده ای موقوف آبیاری اشک ندامت است هر شاخ گل که جلوه درین باغ می کند از خاک برگرفته آن سروقامت است خاک به سر، که چوب عصا در ره طلب یک گام پیشتر ز تو در استقامت است صائب جواب آن غزل است این که گفته اند مصحف سفید گشت، نشان قیامت است صائب تبریزی