صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۸۷۰: بیداری سیاه دلان عین غفلت است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیداری سیاه دلان عین غفلت است خوابی که نیست از سر غفلت، عبادت است از زهد خشک بر دل زاهد غبار نیست تابوت بهر مرده دلان مهد راحت است شرط طواف کعبه دل، بی بضاعتی است گر شرط طوف کعبه گل، استطاعت است آبی که داد زندگی جاودان به خضر در قبضه تصرف تیغ شهادت است شیطان پا برجاست شود هر چه عادتی بیچاره آن که در گرو رسم عادت است غیر از دل شکسته خود، گوشه گیر را هر گوشه ای که هست، کمینگاه شهرت است دامی که غیر خوردن دل نیست دانه اش امروز در بساط زمین دام صحبت است از ماه مصر، صلح به آوازه کرده است گر مطلب کریم ز انعام، شهرت است چون چشم سوزن است جهان وسیع، تنگ صائب به چشم هر که مقید به ساعت است صائب تبریزی