صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۸۶۲: شد مدتی که خشت سر خم کتاب ماست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شد مدتی که خشت سر خم کتاب ماست موج شراب، سرخی سرهای باب ماست مرغابی ایم و عالم آب است جان ما در مجلسی که باده نباشد سراب ماست از بس کتاب در گرو باده کرده ایم امروز خشت میکده ها از کتاب ماست خود را به تلخ و شور برآورده ایم ما در آب اگر بود رگ تلخی، گلاب ماست هرگز کباب ما نمکی بر جگر نداشت دایم ز بخت شور، نمک در شراب ماست در زیر پای سرو، شکرخواب می زنیم چندان که شیشه بر سر بالین خواب ماست با آن که غیر باد نداریم در گره لب تشنه تیغ موج به خون حباب ماست نی می کند به ناخن دشمن شکست ما آتش کباب کرده مرغ کباب ماست در دفتر معامله ما خلاف نیست آن روز عید ماست که روز حساب ماست از پیچ و تاب زلف مگوئید پیش ما موی میان، گداخته پیچ و تاب ماست یک نقطه انتخاب نکرده است هیچ کس خال بیاض گردن او انتخاب ماست هر مصرعی که گوشه ابرو کند بلند افسر به فرقش از رقم انتخاب ماست چون خصم مضطرب نشود از سؤال ما؟ درمانده کوه طور به فکر جواب ماست صائب بر آستان قناعت نشسته ایم گردون غلام همت عالی جناب ماست صائب تبریزی