صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۸۵۷: خط سر زد و تغافل او همچنان بجاست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خط سر زد و تغافل او همچنان بجاست گل کوچ کرد و گوش کر باغبان بجاست ایمن مشو ز خصمی تیغ زبان که شمع در بوته گداز بود تا زبان بجاست کو سینه ای که داغ عزیزان ندیده است؟ اینک هزار لاله درین بوستان بجاست آیینه خانه دل ما بی غبار نیست چندان که سرمه واری ازین خاکدان بجاست عهد شباب رفت و همان مست غفلتیم شد نوبهار و زحمت خواب گران بجاست جان را ببین کدام به تلخی سپرده اند؟ از طوطیان شکر، ز هما استخوان بجاست کج بحث، راستی ز طبیعت برون برد پهلو تهی نمودن تیر از کمان بجاست صائب زبان کلک سخن آفرین ماست امروز شعله ای که درین دودمان بجاست صائب تبریزی