صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۸۵۶: دندان نماند و حرف طرازی همان بجاست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دندان نماند و حرف طرازی همان بجاست برچیده گشت مهره و بازی همان بجاست روز قیامت و شب هجران به سر رسید وین راه را چو زلف درازی همان بجاست سودی نداد سلسله پردازی جنون کز نقش پای، سلسله سازی همان بجاست صد بار اگر چو ماه، مرا چرخ بشکند خورشید را شکسته نوازی همان بجاست هر چند سوخت عشق حقیقی دل مرا دلبستگی به عشق مجازی همان بجاست در ابر خط نهفته نشد آفتاب تو روی ترا نظاره گدازی همان بجاست هر چند حسن را ز ستم توبه داد خط در چشم یار عربده سازی همان بجاست آلوده شد ز لوث ریا دامن زمین پاکی خرقه های نمازی همان بجاست صائب چو شانه گر چه مرا دست خشک شد با زلف یار دست درازی همان بجاست صائب تبریزی