صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۸۵۱: با زلف پر شکن دل نادیده کام ساخت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با زلف پر شکن دل نادیده کام ساخت از دانه مرغ ما به گرههای دام ساخت خورشید در دو هفته کند ماه را تمام حسن تو کار من به نگاهی تمام ساخت هر چند هست بی ادبی خواهش دگر زان لب نمی توان به جواب سلام ساخت خواهد به فکر حلقه آغوش ما فتاد سروی که طوق فاخته را خط جام ساخت با بلبلان مضایقه در می کجا کند؟ شاخ گلی که آب روان را مدام ساخت آیینه رخ تو مگر آب خضر بود؟ کز موم سبز، طوطی شیرین کلام ساخت از دست داد دامن دریا به یک حباب هر پست فطرتی که ز ساقی به جام ساخت بی حاصلی که گشت بدآموز آرزو از طفل مشربی به ثمرهای خام ساخت صائب دلش ز وضع مکرر سیاه شد چون لاله غافلی که به عیش مدام ساخت صائب تبریزی