صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۸۴۹: دلم ز گریه مستانه هم صفا نگرفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلم ز گریه مستانه هم صفا نگرفت فغان که آب شد آیینه و جلا نگرفت نیامد از ته حرف شکوه ام به زبان شرر ز آتش آسوده ام هوا نگرفت کجا به مردم بیگانه انس می گیرد؟ رمیده ای که سلامی ز آشنا نگرفت ز چشم، کاسه دریوزه سیر چشمی من به رنگ بی بصران پیش توتیا نگرفت ز مد عمر، نصیبش سیاهکاری بود کسی که سرخط مشق جنون ز ما نگرفت شود به باد کجا حکم او روان چون آب؟ سبکروی که هوا را به زیر پا نگرفت بس است سایه تیر تو استخوان مرا مرا به زیر پر و بال اگر هما نگرفت کجا رسدبه گریبان مدعا صائب؟ که دست کوته ما دامن دعا نگرفت صائب تبریزی