صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۸۲۱: ز دام سوختگان عشق را رهایی نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز دام سوختگان عشق را رهایی نیست ز لفظ، معنی بیگانه را جدایی نیست درین زمانه چنان راه فیض مسدوست که از شکاف دل امید روشنایی نیست خوش است دردل شب دستگیری محتاج عبادتی که نهانی بود ریایی نیست ز بیقراری دراست تیغ بازی من وگرنه موج مرا میل خودنمایی نیست دل من و تو ز همصحبتان دیرینند مرا به ظاهر اگر با تو آشنایی نیست ز فیض بی ثمری فارغ از خزان شده ام مرا چو سرو شکایت ز بینوایی نیست فغان که آبله در پرده می کند اظهار شکایتی که مرا از برهنه پایی نیست خمش ز دعوی دانش، که جهل را صائب هزار حجت ناطق چو خودستایی نیست صائب تبریزی