صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۸۱۹: ز بس که طاعت خلق جهان خدایی نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز بس که طاعت خلق جهان خدایی نیست قضا کنند نمازی که آن ریایی نیست! شود شکستگی ماه از آفتاب درست شکسته بندی دل، کار مومیایی نیست مشو ز ساده دلی از گزند نفس ایمن که شیوه سگ دیوانه آشنایی نیست قفس فضای گلستان بود بر آن بلبل که در خیال وی اندیشه رهایی نیست اگر بود به توکل ارادت تو درست کلید رزق به غیر از شکسته پایی نیست ز مرگ همنفسان همچو بید می لرزم که برگهای خزان را ز هم جدایی نیست زبان گوهر شهوار، آب و رنگ بس است طریق مردم سنجیده خودستایی نیست سخاوت غرض آلود کوته اندیشان به چشم اهل بصیرت کم از گدایی نیست به باددستی من می برد خزان غیرت ز برگ، حاصل من غیر بینوایی نیست به وادیی که مرا صدق رهنما شده است سراب تشنه فریب از غلط نمایی نیست مشو زیاده ازین خرج مردمان صائب که پاس وقت کم از پاس آشنایی نیست صائب تبریزی