صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۸۱۵: مبند دل به حیاتی که جاودانی نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مبند دل به حیاتی که جاودانی نیست که زندگانی ده روزه زندگانی نیست همان ز نامه و پیغام شاد می گردند اگر چه دوستی اهل دل زبانی نیست به چشم هر که سیه شد جهان ز رنج خمار شراب تلخ کم از آب زندگانی نیست ز شرم موی سفیدست هوشیاری من وگرنه نشأه مستی کم از جوانی نیست جدا بود شکر و شیر همچو روغن و آب درین زمانه که آثار مهربانی نیست ز صبح صادق پیری چه فیض خواهم برد؟ مرا که بهره به جز غفلت از جوانی نیست به پای تن دل عاشق نمی کند جولان نسیم مصر مقید به کاروانی نیست برون میار سر از زیر بال خود صائب که تنگنای فلک جای پرفشانی نیست صائب تبریزی