صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۷۸۴: ز خط غبار بر آن لعل آتشین ننشست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز خط غبار بر آن لعل آتشین ننشست ز برق حسن، سیاهی بر این نگین ننشست به گرد راه تو بیباک، چشم بد مرساد! که همچو گرد یتیمی به هر جبین ننشست به محفل تو کسی داد بیقراری داد که تا نسوخت چو پروانه، بر زمین ننشست ز ترکتاز قیامت نکرد قامت راست به هیچ سینه غبار غم این چنین ننشست چه نقش دید ندانم دل رمیده من؟ که یک نفس به نگین خانه، این نگین ننشست حدیث کوه غم عاشقان نسیم صباست ترا که قطره شبنم به یاسمین ننشست نماند بوته خاری جهان امکان را که بر امید تو صیاد در کمین ننشست چنین که سنگ ملامت نشست بر سر من به تاج پادشهان گوهر این چنین ننشست قدم ز غمکده اختیار بیرون نه که در بهشت رضا هیچ کس غمین ننشست به نوشخند قناعت کجا شوی خرسند؟ ترا که حرص به صد خانه انگبین ننشست چو زلف و خط کس ازان روی کامیاب نشد به دور حسن تو نقش کسی چنین ننشست دلم به حلقه زلف تو تا نظر انداخت دگر به هیچ نگین خانه، این نگین ننشست همین نه روز من از خط سیاه شد صائب که نقش یار هم از خط عنبرین ننشست صائب تبریزی