صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۶۶۳: ریاض هستی ما سبز از می ناب است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ریاض هستی ما سبز از می ناب است بنای زندگی ما چو خضر بر آب است همین نه خانه ما در گذار سیلاب است بنای زندگی خضر نیز بر آب است ازان چو ناخنه در دیده می خلد قد خم که در کشیدن دامان مرگ قلاب است اگر چه موی سفیدست صبح آگاهی به چشم نرم تو بیدرد، پرده خواب است کجا خورد غم عریان تنان، خودآرایی که تا به گردن خود در سمور و سنجاب است سپهر در خم صاحبدلان عبث کرده است نهنگ را چه غم از حلقه دام گرداب است؟ ز شور حشر محابا نمی کند عاشق نمک به دیده حیران عشق مهتاب است به حیرت از لب میگون آب پریرویم که با چکیدن دایم مدام شاداب است برون ز بحر تهیدست آید آن غواص که در صدف طلبد گوهری که نایاب است چرا ز ناله عشاق خویش بیخبرند؟ اگر نه شبنم گلزار حسن سیماب است نمی شود دل آگاه از خدا غافل همیشه قبله نما را نظر به محراب است دهن به محراب مکن باز چون صدف صائب درین زمانه که گوهرشناس نایاب است صائب تبریزی