صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۶۶۱: به چشم خفته شکرخواب اگر چه مهتاب است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به چشم خفته شکرخواب اگر چه مهتاب است بیاض دیده روشندلان شکرخواب است میان باده کشان بی تکلفی باب است رعایت ادب اینجا خلاف آداب است به زیر چرخ نماند دل تمام عیار صدف شکن بود آن گوهری که شاداب است مخور فریب سخاوت ز چرخ کج رفتار که طعمه ای که دهد روی پوش قلاب است شتاب در ره مقصد درنگ می آرد که خرج راه شود رهروی که بیتاب است مده به خلوت دل ره فسرده طبعان را چراغ مرده چه لایق به کنج محراب است؟ به غیر مسجد و میخانه ای که مستثناست نخوانده هر که به هر خانه رفت سیلاب است اگر چه آب نسازد چراغ را روشن فروغ شعله آواز از می ناب است میان صوفی پشمینه پوش و زاهد خشک تفاوتی است که در خار پشت و سنجاب است به گرد دامن منزل کجا رسی صائب؟ چنین که عزم ترا پای سعی در خواب است صائب تبریزی