صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۶۶۰: ترا که عالم آیینه عالم آب است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ترا که عالم آیینه عالم آب است چه احتیاج به تحصیل باده ناب است؟ به گرد راز دل ما که می تواند گشت؟ خزینه گهر ما به مهر گرداب است ز عشق اگر نکنم گریه، نیست بیدردی غبار خاطر من سنگ راه سیلاب است ز چهره گل سیراب، رنگ شد سفری هنوز شبنم بیدرد در شکرخواب است دری که بر رخ زاهد به گل برآوردند به چشم مردم ظاهرپرست محراب است گرفته است تب احتیاج عالم را مدار چرخ تنک مایه هم به دولاب است ز سیل حادثه دلهای روشن آسوده است درین خرابه متاعی که هست مهتاب است چرا صدف نکند چاک، سینه را صائب؟ درین زمانه که گوهرشناس نایاب است صائب تبریزی