صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۶۴۵: که این نمک ز تبسم در آتشم انداخت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
که این نمک ز تبسم در آتشم انداخت؟ که شور در دل و جان مشوشم انداخت چو تیر راست، گریزان ز کجروی بودم فلک چرا چو کمان در کشاکشم انداخت؟ خبر نداشت که آتش مراست آب حیات کسی که همچو سمندر در آتشم انداخت بهشت نقد ترا باد روزی ای ساقی که بیخودی به عجب عالم خوشم انداخت! عطیه ای است سزاوار قهر یار شدن چه شد که از نظر لطف، مهوشم انداخت؟ ز اشک ساخته، پروانه وار شمع مرا به آب راند و به دریای آتشم انداخت شدم ز بند غم آزاد آن زمان صائب که دل به حلقه آن زلف دلکشم انداخت صائب تبریزی