صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۶۳۰: از سر خرده جان، سخت دلیرانه گذشت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از سر خرده جان، سخت دلیرانه گذشت آفرین باد به پروانه که مردانه گذشت در شبستان جان عمر گرانمایه دل هر چه در خواب نشد صرف به افسانه گذشت لرزه افتاد به شمع از اثر یکرنگی باد اگر تند به خاکستر پروانه گذشت ماجرای خرد و عشق تماشای خوشی است نتوان زود ازین کشتی خصمانه گذشت منه انگشت به حرف من مجنون زنهار که قلم بسته لب از نامه دیوانه گذشت مایه عشرت ایام کهنسالی شد آنچه از عمر به بازیچه طفلانه گذشت دل آزاد من و گرد تعلق، هیهات بارها سیل تهیدست از این خانه گذشت گرد کلفت همه جا هست به جز عالم آب خنک آن عمر که در گریه مستانه گذشت شود آغوش لحد دامن مادر به کسی که یتیمانه به سر برد و غریبانه گذشت دل آگاه مرا خال لبش ساخت اسیر مرغ زیرک نتوانست ازین دانه گذشت عقده ای نیست که آسان نکند همواری رشته بی گره از سبحه صد دانه گذشت عقل از آب و گل تقلید نیامد بیرون عشق اول قدم از کعبه و بتخانه گذشت یک دم از خلوت اندیشه نیامد بیرون عمر صائب همه در سیر پریخانه گذشت صائب تبریزی