صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۶۲۳: اگر آیینه دل نور و صفایی می داشت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر آیینه دل نور و صفایی می داشت در نظر چهره خورشید لقایی می داشت خرج آب و گل تعمیر نمی شد هرگز برگ کاه من اگر کاهربایی می داشت دست در دامن خورشید نمی زد شبنم گل این باغ اگر بوی وفایی می داشت بر سر کوی تو غوغای قیامت می بود گر شکست دل عشاق صدایی می داشت می گذشت از دل من راست کجا ناوک او استخوان من اگر بخت همایی می داشت به جفا دل ز تو شد قانع و دشمنکام است آه اگر از تو تمنای وفایی می داشت بیخبر می گذرد عمر گرامی افسوس کاش این قافله آواز درایی می داشت دل نهاد قفس جسم نمی شد صائب دل سرگشته اگر راه به جایی می داشت صائب تبریزی