صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۶۲۲: دل صد چاک اگر دست ز تن برمی داشت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل صد چاک اگر دست ز تن برمی داشت راه چون شانه در آن زلف معنبر می داشت آن که گریان به سر خاک من آمد چون شمع کاش در زندگی از خاک مرا برمی داشت دل بی حوصله سرشار ز می می گردید چون سبو دست طلب گر به ته سر می داشت می توانستم ازان لب، دهنی شیرین کرد خال اگر چشم ازان کنج دهن برمی داشت گر به همیان زر افزوده شدی طول حیات زندگی بیش ز درویش، توانگر می داشت اگر آیینه نمی بود ز روشن گهران که چراغی به سر خاک سکندر می داشت؟ صورتی داشت فکندن به زمین حرف مرا اگر آن آینه رو طوطی دیگر می داشت نتوان کند دل از صورت شیرین، ور نه کوه را ناله فرهاد ز جا برمی داشت همه را در سر و کار تو به رغبت می کرد صائب دلشده گر صد دل دیگر می داشت صائب تبریزی