صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۶۰۹: برگ عیش چمن ای غنچه دهان اینهمه نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
برگ عیش چمن ای غنچه دهان اینهمه نیست دولت ابر بهار گذران اینهمه نیست چه بساط است به خود چیده ای، ای خرمن گل؟ وسعت دایره کون و مکان اینهمه نیست چند در پا فکنی طوق مرا چون خلخال؟ قد موزون تو ای سرو روان اینهمه نیست گل رعنای تو بر خویش بساطی چیده است ورنه سامان بهاران و خزان اینهمه نیست تشنه را می برد از راه برون موج سراب پیش دریا گهران ملک جهان اینهمه نیست چه غم خانه و سامان اقامت داری؟ در جهان مدت عمر گذران اینهمه نیست مرگ از بیجگری های تو چون زهر شده است تلخی باده این رطل گران اینهمه نیست ناز پرورد بهارست تن نازک تو ورنه ای گل نفس سرد خزان اینهمه نیست عمر کوته تر ازان است که غم باید خورد مدت خنده برق گذران اینهمه نیست زر چه باشد که نبازند به سیمین بدنان؟ پیش ما صیرفیان، خرده جان اینهمه نیست عرق شرم گرفته است سراپای ترا چشم شبنم به گلستان نگران اینهمه نیست وعده وصل به فردا مفکن ای نوخط که جهان پا به رکاب است و زمان اینهمه نیست در گذر از سر دلجویی خونین جگران نقد اوقات تو ای غنچه دهان اینهمه نیست؟ صائب از دیده انصاف اگر درنگری پیش خط، جوهر آیینه جان اینهمه نیست صائب تبریزی