صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۶۰۸: مهلت دور سبکسیر جهان اینهمه نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مهلت دور سبکسیر جهان اینهمه نیست توشه بردار و روان شو که زمان اینهمه نیست مرگ در چشم سبک عقل، شکوهی دارد پیش ارباب دل این رطل گران اینهمه نیست مشکل از خاک سر کوی تو برخاستن است ورنه برخاستن از هر دو جهان اینهمه نیست دردم این است که از یار جدا می گردم گر نباشد غم جانان، غم جان اینهمه نیست غنچه می لرزد از افسردگی خود، ورنه با دل گرم، دم سرد خزان اینهمه نیست آتشین رویی اگر در صف محشر باشد چشم بستن ز تماشای جنان اینهمه نیست گل رخسار تو دارد مدد از جای دگر ورنه تشریف بهار گذران اینهمه نیست غنچه گل به خموشی دل بلبل را برد حسن گویا چو بود، تیغ زبان اینهمه نیست میوه گر در عوض سنگ دهی، آزادی رتبه بی بری ای سرو روان اینهمه نیست می توان کرد به یک آه دل گردون نرم زور در قبضه این سخت کمان اینهمه نیست روی خود را مگر از اشک ندامت شوییم ورنه در روی زمین آب روان اینهمه نیست سایه را دست به خورشید نباشد صائب دل چو بیدار بود، خواب گران اینهمه نیست صائب تبریزی