صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۵۹۷: شادی هر که زیادست ز غم، کامل نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شادی هر که زیادست ز غم، کامل نیست هر که را خرج ز دخل است فزون، عاقل نیست دل گردون متأثر نشد از گریه ما گنه تخم چه باشد چو زمین قابل نیست؟ عاشق آن است که سر بر قدم دار نهد میوه تا در گرو شاخ بود کامل نیست طالع حلقه زلف تو کبابم دارد کز تماشای تو یک چشم زدن غافل نیست رشته نسبت بی پا و سران همتاب است گرهی نیست به زلفش که مرا در دل نیست سیل ویرانه ام، آرام نمی دانم چیست هیچ سنگی به ره من بتر از منزل نیست جوش عشق است که در ظرف نگنجد، ورنه ساغر بحر زیاد از دهن ساحل نیست خطر قلزم هستی، گل خودکامیهاست نیست یک موج که در بحر رضا ساحل نیست گرد هستی اگر از پیش نظر برخیزد رهروی نیست درین راه که در منزل نیست چند صائب جگر خود خوری از فکر سخن؟ جز دل چاک، قلم را ز سخن حاصل نیست صائب تبریزی