صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۵۹۱: خاک در کاسه آن سر که در او سودا نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خاک در کاسه آن سر که در او سودا نیست خار در پرده آن چشم که خونپالانیست خودنمایی نبود شیوه ارباب طلب آتش قافله ریگ روان پیدا نیست هر که را می نگرم نعل در آتش دارد نقطه در دایره شوق تو پا بر جا نیست پیرو عقل به صد قافله تنها باشد رهرو عشق اگر فرد بود تنها نیست طعمه آه شدم چون جگر شمع و هنوز اثر روشنی صبح اثر پیدا نیست کشت ما را سلم، برق فنا سوخته است خرمن ما گره خاطر این صحرا نیست از لب خشک و دل آبله فرسود صدف می توان یافت که نم در جگر دریا نیست داغم از جلوه بالای پریشان سیرش بار دل بردهد آن سرو که پا بر جا نیست ما پریشان نظران خود گره کار خودیم این چه حرف است که سررشته به دست ما نیست عالمی مست و خرابند ز فکر صائب جوش ارباب سخن هیچ کم از صهبا نیست صائب تبریزی