صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۵۷۸: ما نه آنیم که ما را به زبان باید جست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ما نه آنیم که ما را به زبان باید جست یا ز هر بی سروپا نام و نشان باید جست اهل دل را به دل و اهل نظر را به نظر دوستداران زبان را به زبان باید جست مهر هر چند که در ذره نگردد پنهان همه ذرات جهان را به گمان باید جست گر چه از بید ثمر خواستن از بی بصری است بوی گل از نفس سرد خزان باید جست بی نشان را به نشان گر چه خبر نتوان یافت خبر کعبه ز هر سنگ نشان باید جست نتوان پشت به دیوار تن آسانی داد خبر آب ز هر تشنه روان باید جست هر گلی را چمنی، هر صدفی را گهری است از دم پیر مغان، بخت جوان باید جست عمرها نافه صفت خون جگر باید خورد وانگه از دل نفس مشک فشان باید جست مهر روشن نکند خانه بی روزن را دل بیدار ز چشم نگران باید جست چه خبر از دل رم کرده ما دارد چرخ؟ ناوک سخت کمان را ز نشان باید جست صائب این آن غزل سید یزدست که گفت اهل دل را به سراپرده جان باید جست صائب تبریزی