صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۵۴۷: صحن گلزار ز گل کاسه پر خون شده است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صحن گلزار ز گل کاسه پر خون شده است لب جو از شفق گل لب میگون شده است ابر چون بال پریزاد به هم پیوسته است خاک تخت جم و گل تاج فریدون شده است شده مضراب گل از نغمه رنگین گلگون از رگ ابر هوا سینه قارون شده است بوستان از گل و ریحان رخ و زلف لیلی دشت از لاله ستان سینه مجنون شده است می کند جلوه فانوس، سیه خیمه دشت لاله از بس که فروزنده به هامون شده است بحر اخضر شده از سبزه شاداب چمن گل ز شبنم صدف گوهر مکنون شده است بس که پیوسته ز اطراف رگ ابر به هم گرد رخسار گلستان خط شبگون شده است چهره لاله عذاران شده ویرانه ز گل جغد چون خال فریبنده و موزون شده است جلوه سنبل سیراب جنون می آرد بید ازین سلسله سودایی و مجنون شده است خار دیوار به سرپنجه مرجان ماند چمن از لاله و گل بس که شفق گون شده است بس که از جوش گل و لاله گلستان شده تنگ دهن رخنه دیوار پر از خون شده است هر زمان صورتی از غیب چمن می گیرد لاله و گل، صدف خامه بیچون شده است دیده از نقش به نقاش نمی پردازد حسن خط پرده مستوری مضمون شده است کمی از حکمت اشراق دارد می ناب خم مکرر طرف بحث فلاطون شده است گشته سر حلقه صاحب نظران همچو حباب کاسه هر که درین میکده وارون شده است می دهد یادی ازان چهره گلگون گلزار چه عجب صائب اگر واله و مفتون شده است صائب تبریزی