صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۵۲۷: غنچه را چاک به دامن ز گریبان رفته است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
غنچه را چاک به دامن ز گریبان رفته است تا که دیگر به تماشای گلستان رفته است؟ از لب یار به پیغام بسازید که خضر بارها تشنه ازین چشمه حیوان رفته است بوی خون می رسد از تربت مجنون به مشام شیر هر چند که بیرون ز نیستان رفته است دشت دریا شده و چشم غزالان عنبر تا که امروز ازین بادیه گریان رفته است؟ یوسف مصر شد از بند به خوابی آزاد یوسف ماست که از یاد عزیزان رفته است مگشا لب به شکرخنده شادی زنهار که گل از باغ به این زخم نمایان رفته است می کشد ناز گل از هر سر خاری صائب بلبل ما ز قفس تا به گلستان رفته است صائب تبریزی