صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۵۲۰: که به سیب ذقنش چشم هوس دوخته است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
که به سیب ذقنش چشم هوس دوخته است؟ که سهیل (از) عرق شرم برافروخته است چون ز آتشکده دل به سلامت گذرد؟ آن که از پرتو مهتاب رخش سوخته است ما چو طاوس ز بال وپر خود در دامیم دام زلف تو چه صد چشم به ما دوخته است؟ ترتیب کرد مرا عشق و به جایی نرسید ابر نیسان چه کند، دانه ما سوخته است خنده صبح به فانوس تجلی دارد تا ز شمع رخت آیینه برافروخته است در زبان آوری خانه ما حرفی نیست نه چو طوطی سخن از آینه آموخته است بوسه ای گر نربوده است ز یاقوت لبش دهن لاله چرا تا به جگر سوخته است؟ آتش از خانه همسایه به همسایه فتد صائب از پهلوی دل درد و غم اندوخته است صائب تبریزی