صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۵۱۷: هر قدم سست کی از وادی ما آگاه است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر قدم سست کی از وادی ما آگاه است؟ دم شمشیر فنا جاده این راه است لب بی آه به ماتمکده گردون نیست این نه خط است به دور لب ساغر، آه است گر چه ظاهر به سر زلف نمی پردازد از پریشانی من موی به موی آگاه است در ره عشق کسی را خبر از منزل نیست خضر این بادیه چون ریگ روان گمراه است خست چرخ که صد جامه اطلس دارد تا به حدی است که پیراهن یوسف چاه است صائب امروز تویی ز اهل سخن قدرشناس که به غیر از تو ز مقدار سخن آگاه است؟ صائب از قافله عشق مدد می طلبد یوسف طبع که عمری است اسیر چاه است صائب تبریزی