صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۴۹۱: کوثر زنده دلی چشم تر مردان است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کوثر زنده دلی چشم تر مردان است دل پر آبله درج گهر مردان است صبح اقبالی اگر در افق امکان هست رخنه سینه و چاک جگر مردان است در مصافی که زند موج بلا جوهر تیغ تیغ از دست فکندن سپر مردان است هر سری در خور اقبال، کلاهی دارد سایه دار فنا تاج سر مردان است سفر اهل جهان در طلب کام بود از سر کام گذشتن سفر مردان است هر پریشان سفری راهنمایی دارد ذوق بی پا و سری راهبر مردان است کیست خورشید که از فیض نظر لاف زند؟ چرخ او حلقه به گوش نظر مردان است لعل و یاقوت به ناقص گهران ارزانی پاکی ظاهر و باطن گهر مردان است نقد هر طایفه ای در خور همت باشد آسمان دامن پر سیم و زر مردان است چون سر دار ز دستار گذشتن سهل است هر که سر داد درین راه، سر مردان است سرمه را چون به شبستان نظر بار دهند؟ گرد غم چشم به راه نظر مردان است آسیای فلک و گرد حوادث در وی نسخه ای از سر پر شور و شر مردان است چرخ، سیبی است که طفلی به هوا افکنده است در مقامی که عروج نظر مردان است داغی از سینه عشاق گدایی داریم چون نخواهیم چراغی، گذر مردان است در مقامی که سخن از هنر و عیب کنند عیب خود فاش نمودن هنر مردان است مرده رفتم به خرابات، مسیحا گشتم این چه فیض است که با بوم و بر مردان است به ته بار گرانسنگ امانت رفتند کوه در تاب ز تاب کمر مردان است آب در دیده خورشید فلک گرداندن چشمه کاری ز فروغ گهر مردان است قسمت مردم بیدرد نگردد یارب! داغ ناسور که رزق جگر مردان است کف خاکستر صائب نشود چون اکسیر؟ روزگاری است که خاک گذر مردان است صائب تبریزی