صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۴۳۶: آن که از بال هما افسر دولت می خواست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن که از بال هما افسر دولت می خواست کاش از سایه دیوار قناعت می خواست داشت از ریگ روان لنگر آرام طمع آن که از جان سبکسیر اقامت می خواست نیست گر مرتبه فقر زیاد از دولت شاه از گوشه نشینان ز چه همت می خواست؟ داشت از جام نگون باده گلرنگ طمع آن که آسودگی از افسر دولت می خواست جرأت حرف که را بود به دیوان حساب؟ عذر تقصیر مرا گر نه خجالت می خواست که به این عمر کم از عهده برون می آمد؟ گر خدا شکر به اندازه نعمت می خواست زنگ در دل ز کلامم نتواند شد سبز طوطیی همچو من آن آینه طلعت می خواست داشت باران طمع از کاغذ ابری صائب از لئیمان جهان آن که سخاوت می خواست صائب تبریزی