صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۴۰۳: پیش ازین جانان حساب دیگر از من می گرفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پیش ازین جانان حساب دیگر از من می گرفت همچو قمری طوق حکم من به گردن می گرفت گر به سیر خانه آیینه می رفت، از حجاب اول از فرمان پذیری رخصت از من می گرفت! می رود چون چاک در دلها سراسر این زمان پاکدامانی که رو از چشم سوزن می گرفت این زمان شمع نسیم صبحگاهی دیده ای است چهره گرمی کز او آتش به گلشن می گرفت این زمان فرش است در هر کوچه ای چون آفتاب آن که روی خود ز چشم شوخ روزن می گرفت حسن روز افزون او مستغنی از مشاطه بود تا رخش آیینه از دلهای روشن می گرفت این زمان خوارم، وگرنه پیش ازین آن شاخ گل همچو شبنم طفل اشکم را به دامن می گرفت سینه چاکی همچو گل می گشت بر گرد دلم غنچه اش روزی که سامان شکفتن می گرفت نیست اشک و آه را تأثیر در سنگین دلان ورنه دل آتش ز سنگ و آب از آهن می گرفت دیده بودم این پریشانی که پیش آمد مرا صائب آن روزی که دل در زلف مسکن می گرفت صائب تبریزی