صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۳۸۶: حیف خود با آه گرم از آسمان باید گرفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حیف خود با آه گرم از آسمان باید گرفت آتشی تا هست زور این کمان باید گرفت از سخن بسیار گفتن، می شود کوته حیات توسن عمر سبکرو را عنان باید گرفت آبهای تیره روشن می شود ز استادگی گوشه ای تا ممکن است از مردمان باید گرفت طفل بدخو را نمی سازد ترشرویی خموش تلخ گویان را به شیرینی دهان باید گرفت گر چه دامان وسایل پرده بیگانگی است دامن شب به زاری و فغان باید گرفت مرگ تلخ از زندگی خوشتر بود در کشوری کز دهان سگ هما را استخوان باید گرفت تا به زردی آفتاب عمر ننهاده است روی داد خود از باده چون ارغوان باید گرفت ساغر لبریز می ریزد ز دست رعشه دار در جوانی ها تمتع از جهان باید گرفت پرده دام است خاک نرم این بستانسرا بر سر شاخ بلندی آشیان باید گرفت ظلم باشد در تماشا خرج کردن عمر را تا نظر بازست عبرت از جهان باید گرفت صید فربه بی گداز تن نمی آید به دست مشق پیچ و تاب ازان موی میان باید گرفت حفظ زر را نیست تدبیری به از بذل زکات خون گلها را ز منع باغبان باید گرفت دولت جاوید اگر صائب تمنا می کنی ملک معنی را به شمشیر زبان باید گرفت صائب تبریزی