صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۳۶۹: تا به فکر خود فتادم روزگار از دست رفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا به فکر خود فتادم روزگار از دست رفت تا شدم از کار واقف، وقت کار از دست رفت قوت سرپنجه مشکل گشای فکر من در ورق گردانی لیل و نهار از دست رفت تا کمر بستم غبار از کاروان بر جا نبود از کمین تا سر برآوردم، شکار از دست رفت داغهای ناامیدی یادگار خود گذاشت خرده عمرم که چون نقد شرار از دست رفت تا نفس را راست کردم ریخت اوراق حواس دست تا بر دست سودم نوبهار از دست رفت پی به عیب خود نبردم تا بصیرت داشتم خویش را نشناختم آیینه دار از دست رفت حاصل عمر پریشان روزگارم چون صدف تا نهادم پا ز دریا بر کنار از دست رفت عشق را گفتم به دست آرم عنان اختیار تا عنان آمد به دستم اختیار از دست رفت عمر باقی مانده را صائب به غفلت مگذران تا به کی گویی که روز و روزگار از دست رفت؟ صائب تبریزی