صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۳۶۱: روزگار ما به غفلت از تن آسانی گذشت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روزگار ما به غفلت از تن آسانی گذشت عمر ما چون چشم قربانی به حیرانی گذشت ساحل مقصود داند موجه شمشیر را کشتی هر کس ازین دریای طوفانی گذشت حال صحرای پر از گرد علایق را مپرس سر به سر اوقات من در دامن افشانی گذشت تا نهادم پای در وحشت سرای روزگار عمر من در فکر آزادی چو زندانی گذشت سنبل فردوس شد در خوابگاه نیستی آنچه ز ایام حیاتم در پریشانی گذشت پای باد از پیچ وتاب راه می پیچد به هم چون تواند شانه از زلفش به آسانی گذشت؟ نوبهار زندگی چون غنچه نشکفته ام جمله در زندان تنگ از پاکدامانی گذشت چند پرسی صائب احوال پریشان مرا؟ مدت بیداریم در خواب ظلمانی گذشت صائب تبریزی