صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۳۵۶: برق چون ابر بهار از کشت من گریان گذشت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
برق چون ابر بهار از کشت من گریان گذشت سیل گردآلود خجلت زین ده ویران گذشت شوق چون پا در رکاب بیقراری آورد می توان با اسب چون از آتش سوزان گذشت گر چنین تبخال غیرت مهر لب گردد مرا تشنه لب می باید از سرچشمه حیوان گذشت ترک دست و پای کوشش کن که در میدان لاف با همه بی دست و پایی گوی از چوگان گذشت دست خار دعوی از دامان خود کوتاه کرد از ریاض آفرینش هر که دست افشان گذشت کشتی خود را به خشک آورد از دریای خون هر که بهر نان جو از نعمت الوان گذشت جمع زاد آخرت از زندگی منظور بود عمر ما بی حاصلان در فکر آبو نان گذشت چشم بستن صائب از کنج قناعت مشکل است ورنه از ملک سلیمان می توان آسان گذشت صائب تبریزی