صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۲۸۶: آسمان در چشم ما دود و بخاری بیش نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آسمان در چشم ما دود و بخاری بیش نیست سر به سر روی زمین مشت غباری بیش نیست پشت و روی باغ دنیا را مکرر دیده ایم چون گل رعنا خزان و نوبهاری بیش نیست در بساط خاکیان چون گردباد از دور چرخ جان گردآلوده ای و خارخاری بیش نیست از صف مردان جگرداری نمی آید برون ورنه گردون کودک دامن سواری بیش نیست خصمی مردم به یکدیگر برای خرده ای است جنگ سنگ و آهن از بهر شراری بیش نیست زاهدان خشک خرسندند از گوهر به کف خاروخس را مطلب از دریا، کناری بیش نیست گوشه گیران را امید صید دارد گوشه گیر مطلب دام از زمین گیری شکاری بیش نیست گر چه صحرای قیامت بیکنار افتاده است داستان شوق ما را رقعه واری بیش نیست ز آتشی کز عشق او در سینه سوزان ماست آسمان و انجمش دود و شراری بیش نیست گوشه چشمی ز شیرین چشم دارد کوهکن مزد ما از کارفرما ذوق کاری بیش نیست قسمت ممسک ز جمع مال باشد پیچ و تاب آنچه می ماند به جا زین گنج، ماری بیش نیست پیش مردانی کز این ماتم سرا دل کنده اند خاک گوری، چرخ نیلی سوکواری بیش نیست بیقراریهای من چون پا گذارد در رکاب شعله جواله طفل نی سواری بیش نیست نیست صائب بوسه و پیغام در طالع مرا قسمت من زان لب میگون خماری بیش نیست صائب تبریزی