صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۲۶۹: چهره گلرنگ را پیمانه ای در کار نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چهره گلرنگ را پیمانه ای در کار نیست نرگس مخمور را میخانه ای در کار نیست نیست زلف دلفریب یار را حاجت به خال دام چون افتاد گیرا، دانه ای در کار نیست لنگر بی مدعایی چشم حیران را بس است این صدف را گوهر یکدانه ای در کار نیست حسن کامل عشقبازی می کند با خویشتن شعله جواله را پروانه ای در کار نیست نیست بر دست کسی چشم پریشان خاطران زلف ماتم دیدگان را شانه ای در کار نیست راه نتوان برد از سنگ نشان در بی نشان حق طلب را کعبه و بتخانه ای در کار نیست دل نمی باید شود غافل ازان جان جهان ذکر حق را سبحه صد دانه ای در کار نیست نونیازان را گزیری نیست از عشق مجاز کاملان را ابجد طفلانه ای در کار نیست پنبه گوش کهنسالان بود موی سفید خواب وقت صبح را افسانه ای در کار نیست از نگاهی می توان ما را به خاک و خون کشید صید ما را حمله شیرانه ای در کار نیست می کند وحشت ز خود، آن را که خلق افتاد تنگ خانه زنبور را همخانه ای در کار نیست حسن چون بی پرده شد زنهار گرد او مگرد کاین چراغ روز را پروانه ای در کار نیست می کند دل را عبث زیر و زبر آن حسن شوخ بهر آن گنج روان ویرانه ای در کار نیست تیر صائب پر برون آرد در آغوش کمان راه پیمای طلب را خانه ای در کار نیست صائب تبریزی