صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۲۶۳: گر نمی جوشیم با می از سر انکار نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر نمی جوشیم با می از سر انکار نیست غفلت سرشار ما را باعثی در کار نیست می زند هر قطره باران چشمکی بر ساقیان کاین چنین روزی چرا پیمانه ها سرشار نیست؟ می توان در سینه بی کینه من روی دید خانه آیینه ام در بسته زنگار نیست تحفه دل را به امیدی به کویش برده ایم آه اگر آن زلف سرپیچد که دل در کار نیست! پنجه بیتابی دل، سینه ام را چاک کرد این صدف را راحتی از گوهر شهوار نیست بر رگ جانها نپیچد تا پریشان نیست زلف نبض دلها را نگیرد چشم تا بیمار نیست کشتنی چون دیر کشتن نیست صید عشق را الحذر از تیغ مژگانی که بی زنهار نیست شانه در هرعقده زلف تو ایمان تازه کرد اینقدر پیچیدگی با رشته زنار نیست تا بگیرد جذبه توفیق، بازوی که را هر سری شایسته دوش و کنار دار نیست طوطی از آیینه می گویند می آید به حرف چون مرا در پیش رویش زهره گفتار نیست؟ بیقراران بی نیاز از کعبه و بتخانه اند ریگ را در قطع ره هرگز به منزل کار نیست نام عشق از کلک ما صائب بلند آوازه شد عشق اگر بخشد دو عالم را به ما، بسیار نیست صائب تبریزی