صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۲۵۵: روز وصل است و دل غم دیده ما شاد نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روز وصل است و دل غم دیده ما شاد نیست طفل ما در صبح نوروزی چنین آزاد نیست ای نسیم از زلف او بردار دست رعشه دار ناخن این کار در سر پنجه شمشاد نیست داغ چندین لاله و گل دید و خاکستر نشد مرغ جان سختی چو من در بیضه فولاد نیست تا به گردن زیر بار منت نشو و نماست سرو از بار تعلق در چمن آزاد نیست بر سر آزادطبعان، سایه بال هما در گرانی هیچ کم از تیشه فولاد نیست از نگاه عجز ما شمشیر می افتد ز دست دیده ما را نبستن صرفه جلاد نیست تیشه را بایست اول بر سر خسرو زدن جوهر مردانگی در طینت فرهاد نیست پیش عاشق در بلا بودن به از بیم بلاست مرغ زیرک بی سراغ خانه صیاد نیست دست ارباب قلم را یکقلم بر چوب بست در سخن چون صائب ما هیچ کس استاد نیست صائب تبریزی