صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۲۱۷: نیست جز غفلت مرا از عمر بی حاصل به دست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نیست جز غفلت مرا از عمر بی حاصل به دست از دل روشن ندارم غیر مشتی گل به دست بزم عشرت حلقه ماتم بود بر بیدلان شمع روشن اشک و آهی دارد از محفل به دست گل چو شاخ افتد به گلچین می رساند خویش را خون ما می آرد آخر دامن قاتل به دست نعل وارونی است در ظاهر مرا این پیچ و تاب ورنه من چون راه دارم دامن منزل به دست باد دستی گر شود با خاطر آزاده جمع چون صنوبر می توان آورد چندین دل به دست دست و پایی می زنم چون مرغ بسمل زیر تیغ بر امید آن که آرم دامن قاتل به دست خاتم فرمانروایی را مثنی می کند مور عاجز را اگر آرد سلیمان دل به دست نیست این وحشت سرا جای عمارت، ورنه من دارم از گرد یتیمی همچو گوهر گل به دست نعمت دنیا نسازد سیر چشم حرص را هست در دریای پر گوهر صدف سایل به دست می توان از دل زدودن پیچ و تاب عشق را جوهر از فولاد اگر صائب شود زایل به دست صائب تبریزی