صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۲۰۱: خاک با این رتبه تمکین، جناب آدمی است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خاک با این رتبه تمکین، جناب آدمی است چرخ با آن شان و شوکت در رکاب آدمی است هر جمالی را نقابی، هر گلی را غنچه ای است پرده زنبوری گردن، نقاب آدمی است نیست در مجموعه افلاک با آن طول و عرض از حقایق آنچه مثبت در کتاب آدمی است نشأه عشق الهی را به انسان داده اند گردش این نه خم از جوش شراب آدمی است شاهد فرزندی آدم نه تنها صورت است هر که دارد حسن معنی در حساب آدمی است با دل مجروح آدم کار دارد شور عشق این نمک از سینه چاکان کباب آدمی است نیست انجم این که می بینی بر اوراق فلک جبهه گردون عرق ریز از حجاب آدمی است وسعت مشرب عبارت از فضای جنت است چشمه کوثر همین چشم پر آب آدمی است نقش بر آب است پیش باددستی های عشق عقل پرکاری که سر لوح کتاب آدمی است رزق، خود را می رساند هر کجا قسمت بود خنده سرشار گندم بر شتاب آدمی است دل منه بر مجمر زرین گردون زینهار کاختر سیاره اش اشک کباب آدمی است آدمیت حسن گندم گون پسندیدن بود هر که باشد این مذاقش در حساب آدمی است این جواب آن غزل صائب که ناصح گفته است آفتاب بی زوالی در نقاب آدمی است صائب تبریزی