صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۱۸۵: بی غبار خط نگاهم توتیا گم کرده ای است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بی غبار خط نگاهم توتیا گم کرده ای است در ته ابر سیه ماه جلا گم کرده ای است نیست هر کس را که چشم خوش نگاهی در نظر در سواد آفرینش آشنا گم کرده ای است بوسه لب تشنه در دور لب نوخط او در سیاهی چشمه آب بقا گم کرده ای است هر که را آسوده تر دانی درین وحشت سرا زیر شمشیر حوادث دست و پا گم کرده ای است تا چه باشد در بیابان طلب احوال ما خضر اینجا رهنورد رهنما گم کرده ای است کار ما بی دست و پایان با خدا افتاده است کشتی دریای ما ناخدا گم کرده ای است در بیابانی که چاه از نقش پا افزونترست عقل کوته بین ما کور عصا گم کرده ای است پیش ارباب خرد گر کشتی نوح است عقل در محیط عشق موج دست و پا گم کرده ای است هر که غافل گردد از حق در جهان با این ظهور مهر عالمتاب در نور سها گم کرده ای است در تن خاکی، روان آسمان مشتاق ما راه بیرون شد ز گرد آسیا گم کرده ای است هر که از صاحبدلان در کعبه صائب رو کند می توان دانست محراب دعا گم کرده ای است صائب تبریزی