صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۱۷۷: بحث با جاهل نه کارم مردم فرزانه است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بحث با جاهل نه کارم مردم فرزانه است هر که با اطفال می گردد طرف دیوانه است از شجاعت نیست با نامرد گردیدن طرف روی گردانیدن اینجا حمله مردانه است از نگاه خیره چشمان پردگی گشته است حسن شمع در فانوس از گستاخی پروانه است بیغمان از می اگر شادی توقع می کنند دردمندان را نظر بر گریه مستانه است دانه ای کز دام گیراتر بود در صید خلق پیش چشم خرده بینان سبحه صد دانه است حسن عالمسوز بی تاب است در ایجاد عشق شعله جواله هم شمع است و هم پروانه است ز آسمان ها رو به دل کن گر طلبکار حقی کاین صدفها خالی از آن گوهر یکدانه است حسن و عشق از یک گریبان سر برون آورده اند شعله جواله هم شمع است و هم پروانه است نیست بی فکر رهایی مرغ زیرک در قفس بلبل بی درد ما در فکر آب و دانه است ماتم و سور جهان صائب به هم آمیخته است صاف و درد این چمن چون لاله یک پیمانه است صائب تبریزی