صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۱۷۳: هر نظر بازی که آن لبهای خندان دیده است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر نظر بازی که آن لبهای خندان دیده است برگ عیش عالمی در غنچه پنهان دیده است از گریبان لعل را چون اخگر اندازد برون تا لب لعل تراکان بدخشان دیده است چون نسازد ناله گرمش جگرها را کباب؟ بلبل ما بارها داغ گلستان دیده است زنگ ظلمت از دل تاریک ما نتوان زدود داغ چندین شمع روشن این شبستان دیده است عقل کوته بین ز بیم حشر می لرزد به خود عشق در بیداری این خواب پریشان دیده است از سواد شهر اگر رم می کند عذرش بجاست گوشه چشمی که مجنون از غزالان دیده است چون ز نسیان یاد کنعان را نیندازد به چاه؟ این نوازشها که ماه مصر از اخوان دیده است آیه رحمت شمارد پیچ و تاب مار را هر که چین منع از ابروی دربان دیده است حال جان پاک را در قید تن داند که چیست هر که ماه مصر را در چاه و زندان دیده است هر که صائب آب زد بر آتش خشم و غضب چون خلیل الله در آتش گلستان دیده است صائب تبریزی