صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۱۷۰: شوکت حسن تو بلبل را زبان پیچیده است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شوکت حسن تو بلبل را زبان پیچیده است حیرت سرو تو دست باغبان پیچیده است در لب پیمانه پر می نمی گنجد صدا در دل پر خون عاشق چون فغان پیچیده است؟ داغ، دست الفت از دامان برگ لاله داشت در سر ما دود سودا همچنان پیچیده است حسن معشوق حقیقی نیست در بند نقاب دست مژگان ترا خواب گران پیچیده است چون سرشک عاشقان منزل نمی داند که چیست جذبه شوق که در ریگ روان پیچیده است؟ نارسایی در کمند پیچ و تاب عقل نیست مصرع زنجیر ما سوداییان پیچیده است لاله رخساری که ما را غوطه در خون داده است غنچه از دلبستگان یک زبان پیچیده است دشمن از ما چون هراسد، صید از ما چون رمد؟ ناوک تدبیر ما بیش از کمان پیچیده است سر به صحرا داد حشر آسودگان خاک را فکر او در کنج ما را همچنان پیچیده است بی تأمل مگذر از مکتوب ما صائب که شوق در دل هر نقطه ای صد داستان پیچیده است صائب تبریزی