صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۱۵۷: آن که ما سرگشته اوییم در دل بوده است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن که ما سرگشته اوییم در دل بوده است دوری ما غافلان از قرب منزل بوده است ما عبث در سینه دریا نفس را سوختیم گوهر مقصود در دامان ساحل بوده است ما ز هجران ناله های خویش می پنداشتیم چون جرس فریاد ما از قرب محمل بوده است ما عبث دل را به زیر آسمان می جسته ایم این سپند شوخ در بیرون محفل بوده است داد از قید جهان زنجیر، آزادی مرا شاهراه کعبه مقصد سلاسل بوده است تا دلم خون گشت، سیر چرخ بی پرگار شد سیر این پرگارها بر نقطه دل بوده است تا گرفتم رخنه دل را، جهان تاریک شد روشنی این خانه را از رخنه دل بوده است زیر مرهم می شناسد حال داغ ما که چیست هر که را آیینه پنهان در ته گل بوده است چشم او صائب مرا از عقل و دین بیگانه کرد دوستی با می پرستان زهر قاتل بوده است صائب تبریزی