صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۱۵۰: از شکوه عشق، میدان تنگ بر هامون شده است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از شکوه عشق، میدان تنگ بر هامون شده است دامن صحرا ز یک دیوانه پر مجنون شده است می کنم چون موج در آغوش دریا پا دراز تا عنان اختیار از دست من بیرون شده است سرکشی از بس که زین وحشی نگاهان دیده ام باورم ناید که آهو رام با مجنون شده است شانه شمشاد را دست نگارین می کند بس که در زلف گرهگیر تو دلها خون شده است نیست در روی زمین از بی غمی آثار درد چهره زرین نهان در خاک چون قارون شده است ز انقطاع فیض، کوتاه است ایام خزان دولت فصل بهار از فیض روز افزون شده است جلوه همکار می بندد زبان لاف را در زمان قامت او سرو ناموزون شده است همچو داغ لاله چسبیده است صائب بر جگر آه ما از بس که نومید از در گردون شده است صائب تبریزی