صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۱۴۹: شکر ما کوته زبان از کثرت احسان شده است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شکر ما کوته زبان از کثرت احسان شده است برگ این نخل برومند از ثمر پنهان شده است دست از دامان دلهای پریشان برمدار رو به دریا می رود ابری که بی باران شده است می تراود از در و دیوار او نقش مراد خانه هر کس که چون آیینه بی دربان شده است روزگار غفلت ما می رود چون برق و باد کشتی ما از گرانباری سبک جولان شده است می کشد در جسم، جان از پاکدامانی عذاب مصر بر یوسف ز عصمت تنگ چون زندان شده است سیل بی زحمت به دریا می برد خاشاک را با خرام او، برون رفتن ز خود آسان شده است با ضعیفان پنجه کردن نیست کار سرکشان آتش از خاشاک ما بسیار رو گردان شده است نیست زر در آستین غنچه و دامان گل تا کدامین سرو در گلزار دست افشان شده است از رگ تلخی، میان باده بی زنار نیست در زمان چشم او عالم فرنگستان شده است می خورد تیر حوادث را به جای نیشکر هر که صائب بر سر خوان فلک مهمان شده است صائب تبریزی